انسان هنگامى از آلودگى ها و گناهان مختلف نجات مى يابد كه در پرتو قانون كامل و اجراى آن قانون زندگى كند، قانونى كه تمام ويژگى هاى ساختار انسان را مورد توجه دقيق قرار داده و آنچه را كه موجب تكامل بشر و باعث رستگارى و نجات او از انحرافات و كژراهه ها است تامين نمايد. چنين قانونى جز قانون الهى نخواهد بود. چرا كه خداوند آفريدگار انسان و به تمام خصوصيات روحى و جسمى او آگاه مى باشد و مى داند كه چه قانون و برنامه اى انسان را رستگار مى سازد. روى اين اساس نتيجه مى گيريم كه قوانين غلط بشرى يكى از عوامل و زمينه هاى فرهنگى گناه است چرا كه اين قوانين بجاى آنكه نجات بخش باشد گمراه كننده است .
اميرمؤ منان على عليه السلام مى فرمايد:
انمّا بَدءُ وُقوعِ الفِتَن اَهواءٌ تُتَّبع و اَحكامٌ تُبتَدَع ، يُخالَف فيها كتاب اللّه (102)
همواره پيدايش فتنه ها، پيروى از هوس هاى آلوده و احكام و قوانين مجعول و اختراعى (مانند قوانين بشرى ) است ، احكامى كه با كتاب خدا مخالفت دارد.
در اينجا فهرست وار به ذكر بعضى از قوانين غلط بشرى مى پردازيم :
1 آزادى بى قيد زنان و كشف حجاب .
2 لغو قوانين قصاص و حدود و ديات .
3 ازدواج با همجنس .(همجنس بازى )
4 آزادى زن در طلاق دادن شوهر.
5 اختلاط مدارس دختر و پسر.
6 شرايط سنگين قانون ازدواج .
7 گناه شمردن ازدواج مؤ قت و آزادى زناى با رضايت .
8 قانونى بودن مشروبات الكلى .
9 قانونى بودن كورتاژ.
10 آزادى سرمايه دارى و يا لغو مالكيت خصوصى .
11 قانونى بودن ربا.
12 غير قانونى بودن امر به معروف و نهى از منكر.
13 معلم مرد براى شاگردان زن و معلم زن براى شاگردان مرد.
14 قانونى بودن قماربازى .
15 آزادى فيلم ها و عكس هاى سكسى و....
اين امور و امثال آن ، هر كدام منشا و زمينه ساز گناهان بوده و جامعه و فرد را به تباهى و انحراف مى كشانند.
يكى از عوامل فرهنگى زمينه ساز گناه ، مساله التقاط و تحريف قانون الهى است التقاط و تحريف عبارت از آن است كه قانون الهى را تغيير داده و دستكارى كنند مقدارى از قوانين بشرى در داخل آن كرده و معجونى از قانون بشرى درست كنند (كه سر از بدعت و دين سازى بيرون مى آورد) و آن را به عنوان قانون خدا معرفى نمايند.
اميرمؤ منان على عليه السلام در گفتارى مى فرمايد:
اگر باطل كاملاً از حق جدا مى شد بر جويندگان حقيقت پوشيده نمى ماند و اگر حق از باطل ، خالص و جدا مى شد زبان دشمنان (از بدگويى به حق ) قطع مى گرديد.
ولكن يؤ خذ من هذا ضعث و من هذا ضعث فيمزجان ! فهنالك يستولى الشيطان على اوليائه .
ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل را مى گيرند و به هم مى آميزند اينجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مى شود.(103)
نظرات شما عزیزان: